چند روز دیگه تولدمه ( چهار ابان / بیست و پنج اکتبر )
خوشحالم ؟ بی اندازه و هر چقدر فکر میکنم میبینم در بهترین حالت الان باید در دپرس ترین وضعیت ممکن به سر میبردم و در حال عر زدن و فحش دادن به زمین و اسمون و در و دیوار و ... میبودم ( ایکون کوبیدن کله به دیوار )
و خب اره زندگی دقیقا همینجوری مزخرف طور و عجیب قراره تا ثانیه های اخر زندگی سوپرایزمون کنه
و خب این دفعه هم اینجوری بود که یه ویروس مزخرف از یک خفاش مزخرف تر از نا کجا اباد چین وارد زندگیمون بشه و این چنین زندگیمون رو از هم بپاچونه
اما خب جدا از این حجم از دلیل برای داشتن حال بد شاید به این دلیل خوشحالم که فقط دلم میحواد شاد باشم دلم میخواد بین این حجم از حال های مزخرفی که احاطمون کردن یه مقدار خوشحالی و حال خوب برای خودم درست کنم
میدونم این حرفا زیادی ابنباتی طور و صورتی گونست اما خب از ناراحت بودن و یه گوشه کز کردن و نالیدن از دنیا چی به دست اوردم که قراره با خوشحالی های فیک و انباتی از دست بدم ؟
+ خب من در حال حاضر یه عدد دیپلمی ایه موهاش مثل دندوناش سفید شده ی پا به سن گذاشته هستم و حقیقتا درک نمیکنم که چرا سازمان سنجش ملاحظه ی موی سفید و قلب ضعیفم رو نمیکنه و اینقدرررر لفتش میده تا نتایج رو اعلام کنه
+ انتحاب رشته اینجوری بود که : حقیقتا نون توی مشاور کنکور بودنه :/ حقیقتا دیدم که میگما یعنیا یه قیمت هایی میگفتن برای انتخاب رشته ادم شاخ در می اورد نجومی ها نجومی
هیچی دیگه دست بر کله کوبان دنبال یه جایی بودم که هم ارزون باشه هم هرتی پرتی انتخاب رشته نکنه که داداشم سوپر من طورانه وارد شد و گفت من برات انتخاب رشته میکنم اومد یه جدول درست کرد از لیست رشته های مورد علاقم و دانشگاه هایی که از نظر خودش خفن بودن و خب سه چهار روز فقط داشتم سر اینکه کدوم رو اول بزنم و کدوم و بعدش بزنم با خودم و در و دیوار و زمین و اسمون کلانجار میرفتم
و در نهایت اینکه یه انتخاب رشته ی خفن طور کردیم و الان فقط میتونم بگم هر چی خدا بخواد
این پست قرار بود چند روز پیش منتظر بشه که نشد که بشه ( وی موقع انتشارش از شدت خواب رو به نابودی بود )
هیچی دیگه خلاصه که تولدم کلی مبارک باشه