سیزده روز دوست داشتنى

عیدتون مبارک :/ 

  • سال تحویل واقعا فوقالعاده بود ، چى میتونه جذاب تر از این باشه که سال تحویل تو حرم اما رضا باشى :)) نه وجدانا چى میتونه از این جذاب تر باشه ؟؟ فوقالعاده شلوغ بود بى اندازه یعنى به حدى که مجبور شدیم براى نماز بریم عقب و اونقدرى عقب جا نبود که تو حوض نشستیم ^_^ تا دم تحویل سال چشمم به گنبد طلایى نیوفتاده بود داشتم صحبت میکردم که سرم رو برگردوندم گنبد رو دیدم یکى از بى نظیر ترین حس هایى بود که تجربش کردم و فقط اشک بود که از چشمام میومد و نگاهم قفل شده بود به گنبد ^_____^ وایییییییى 
  • اصن فکرشو نمیکردم برم طوس و اصلا باورم نمیشد برم سر قبر فردوسى و کلى عکس خفن بگیرم  :))))
  • عکس هاى اینجانب ⬅️  1  2  3  4  6  5  7  8  ➡️               
  • اقا قبول نبود قبول نبود اینقدر زود تموم بشه قرار قرار نبود یه غروب سیزده فروردین بمونه و یه دنیا تکلیف و حسرت :/ ویدیو چک لطفا                                                    نمیخواستم بنویسم و الان نمیدونم از کجا بنویسم فقط میدونم براى بعد از مدتى نوشتن بد نبود ؛)
۲ ۳

فریاد

دلم میخواد در اتاقم رو باز کنم و فریاد بکشم من از این مدرسه ى لعنتى با تمام استرساش متنفررررررم میخوام برم دنبال علاقم دنبال چیزى که وقتى انجامش میدم با تک تک سلول هاى بدنم درکش میکنم اما مجبورم و میدونم راهى نیست چون این خواسته ى خودمه که تمام فریاد هاى درونم رو روى عدد هایى خالى کنم تو مرز منفجر شدن .


وقتى اینو گذاشتم پروفایلم دوستم گفت احساس میکنم توى تونل دارم فریاد میزنم 

نمیدونم ربطش چیه به این موضوع اما دلم میخواد فریاد بزنم توى این تونل شاید بهتر از عدد هاى مزخرف منفجر شدست 

میدونم دارم چرت میگم میدونم دارم دیوانه میشه شاید حتى باورتون نشه اما خودمم دارم کم کم از چرت و پرت گویى خسته میشم  

۰ ۴
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان