یلدا مبارک

وقتى میگیم شب یلدا اولین چیزى که میاد تو ذهنم دستاى انارى عزیزمه ( مامان بزرگم ) که تو اخرین شب یلداى زندگیش داشت انار دون میکرد ، خنده هاى منو پسر عموم بچه هاى فامیل که تکیه دادیم توى اون فسقلى جاى بین میز و تلویزیون کوچیک و داریم اجیل هایى که مملوء از نخودچى کشمشه رو میخوریم و در حال کشتى گرفتن با تخمه ژاپنى هایى که دندون هاى شیریمون از پسش بر نمیان هستیم هر از گاهى وقت میکنم یه نیم نگاهى به تلویزیون بکنیم و قه قهه بزنیم ، هیچ وقت هیچ چیز جذاب تر این نبود که عزیز صدامون میزد بیاین ته هاى هندونه رو بخورین و منو پسرعموم و بچه هاى فامیل با قاشق میوفتادیم به جون هندونه هاى بدبخت و تا ته میخوریمشون هنوز که هنوز ته هندونه رو بیشتر از خودش دوست دارم اینکه با قاشق بیوفتیم به جونش و ... 
از این همه اتفاق هاى خوب اون شب دوازده سالى میگذره و بعد از اون شب یلدا دیگه عزیزى نبود ، دیگه عزیزى نبود که ماهارو دورهم جمع بکنه راستش بعد از اون شب یلدا ، شب یلداهام ختم میشد شبکه سه و هندونه و انارى که گوشى به دست میدیدم و میخوردیم ، بعد از اون شب یلدا فقط نگاه بود و حسرت 

۳ ۳
Dark. MH
۰۱ دی ۲۳:۳۸
خدا بیامرزه 😔

پاسخ :

ممنون خدا رفتگان شما هم بیامرزه
مهدی (:
۰۱ دی ۲۲:۰۴
خدا رحمتشون کنه یلدا رو همین دورهمی های پیش بزرگتراس که یلدا کرده...

پاسخ :

ممنون ، خدا رفتگان شما رو بیامرزه 
دقیقااا اصن یلدا یعنى مامان بزرگا و بابا بزرگا
-v Loner
۰۱ دی ۰۱:۵۷
خدا رحمت کنه...قدر عزیزاتون رو بدونید که حیفن....

ممنون میشم به وب منم سر بزنید
http://loner.blog.ir

پاسخ :

ممنون ، خدا رفتگان شما هم رحمت کنه 
واقعا واقعا واقعا واقعا 
حتما 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان